درس اخلاق استاد حسینی نسب در مدرسه علمیه امام صادق بافق

درس اخلاق استاد حسینی نسب

ارائه شده در مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام شهرستان بافق

روز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام

بهمن ماه  1402

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

سالروز شهادت جانسوز امام هفتم امام موسی بن جعفرعلیهما السلام را به پیشگاه ولیعصر ارواحنا له الفداء و همه شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام و شما برادران عزیز تسلیت عرض می‌کنم.

امیدوارم خداوند متعال به حق آن حضرت همه ما را از بهترین شیعیان و محبین آن حضرت و اهل بیت علیهم السلام قرار بدهد. هدیه به روح مطهر و منور باب الحوائج امام موسی بن جعفر علیهما السلام صلوات ختم کنید.

در این جلسه درباره بعضی از مسائل اخلاقی مطالبی گفته می‌شود و در واقع جلسه مباحثه مسائل اخلاقی است.

محاسبه نفس مسئله‌ای مهم

به مناسبت شهادت امام موسی بن جعفرعلیهما السلام روایتی را از آن حضرت برای شما نقل می‌کنم که مربوط به این موضوع هم هست .

در علم اخلاق یکی از مسائلی که خیلی مهم است، مسأله محاسبه النفس است. یعنی هر کسی خودش به حساب خودش رسیدگی کند.

قال الامام موسی بن جعفر علیهما الصلاة و السلام : ” لَيْسَ‏ مِنَّا مَنْ‏ لَمْ‏ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ[1]. امام می‌فرماید: نیست از ما کسی که در هر روز به حساب خودش رسیدگی نکند.

یکی از بزرگان قم می‌فرمود:

هر کسی آخر شب که می‌خواهد استراحت کند هر شب، به مدت ده دقیقه، یک ربع کمتر یا بیشتر بنشیند و حسابرسی کند که ۲۴ ساعت گذشته چه‌ کارهایی کرده‌ام؟ ایشان قاعدتاً از همین روایت گرفته بوده است.

یعنی حسابرسی این نیست که سالی یک بار انجام بشود یا چند سالی یک بار انجام بشود یا طرف سر پیری بیاید مروری به گذشته‌اش بکند که من چکاره بودم؟ به حسب این روایت امام می‌فرماید:” لَيْسَ‏ مِنَّا مَنْ‏ لَمْ‏ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ. منظور از یوم، شب و روز، ۲۴ ساعت است. بالاخره هر روز انسان باید یک حسابرسی کند که صبح ساعت چند از خواب بیدار شدم؟ شب هم که می‌خواهد بخوابد، قبل از خوابیدنش چند دقیقه ای حساب کند در این مدت چه کردم؟

خود حضرت توضیح می‌دهند:” فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ ” حساب کند و ببیند که در این روز کاری که انجام داده اگر اعمال حسنه بوده، از خدا طلب زیادی کند، از خدا بخواهد که او همت کند خداوند توفیقش بدهد که زیادتر انجام بدهد و به همین قانع نباشد، روز بعد بیشتر انجام بدهد..

ولی اگر وقتی حساب کرد و دید بله در این ساعاتی که بیدار بوده و مشغول کار بوده نعوذ بالله اعمالی که انجام داده سیئات بوده گناهان بوده اینجا “وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ” قبل از اینکه برود استراحت کند استغفار کند و از خدا طلب آمرزش کند و توبه کند.

حالا در این زمینه د اریم باز قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏…..فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ‏ أَنْ‏ تُحَاسَبُوا عَلَيْهَا[2] این هم کلی‌تر است که می‌فرماید: به حساب خودتان رسیدگی کنید قبل از اینکه به حسابتان رسیدگی بشود.

مهمترین مرحله سیر و سلوک، ترک گناه

در مسائل اخلاقی حالا به تعبیری مراحل سیر و سلوک، مراحلی و مراتبی وجود دارد. ولی شاید بشود گفت یکی از مهمترین و یا حتی مهمترین آن ترک گناه و معصیت است. این واقعا یک سکّویی برای پرش است. ترک گناه و ترک معصیت این مهم است.

آن گونه که از منابع دینی ما چه قرآن، چه روایات چه دعاها استفاده می‌شود، هیچ چیز به اندازه گناه ویرانگر نیست. گناه انسان را نابود می‌کند.

شما قاعدتا اهل دعا هستید اهل مناجات هستید. همین مناجات خمسه عشره امام سجاد علیه السلام ببینید واقعا در این دعاها چه گفته شده است.

گناه خوار کننده

إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي[3] ” این دعاها بیشتر استعاره است کنایه است کسی که بخواهد ادبیات یاد بگیرد جای آن دعاست.إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي” ترجمه آزادش این است: خدایا گناه، مرا خوار کرده، یعنی نقش گناه این است که انسان را خوار می‌کند. انسان نزد چه کسی خوار می‌شود ؟  نزد خدا. “إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي[4] آن شأن و جایگاه و منزلتی که انسان باید داشته باشد ازبین می‌رود. وقتی انسان در پیشگاه خداوند خوار شد دیگه چه عزتی دارد؟ چه جایگاه معنوی دارد؟

گناه زمینگیر کننده

وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي[5] دو مطلب در این جمله هست. یکی این است که گناه باعث دوری انسان از خدا می‌شود، این دوری هم نه به حسب زمان و مکان است، بلکه دوری به حسب شأن و منزلت، قرب و مقام است. دوم دوری از خدا باعث مسکنت می‌شود. مسکنت یعنی زمين‌گیر شدن(به مسکین هم مسکین  می‌گویند، چرا که از نظر اقتصادی به گونه ای شده که هیچ گونه قدرت مانوری ندارد، زمین‌گیراست. از سکون است).گناه باعث می‌شود که انسان زمین‌گیر بشود. زمین‌گیر شدن در سیر و سلوک معنوی، در رسیدن به مقاماتی که باید برسد.

گناه میراننده قلب

“وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمَ جِنَايَتِي” این جمله فوق العاده تکان دهنده است. خدایا گناه قلب مرا میرانده، باعث مرگ قلب من شده. منظور از قلب آن قلبی که تو سینه می‌تپد نیست بلکه منظور روح انسان است همان که شما می‌گویید ” أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ‏ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوبُ[6] منظور آن قلب است.

حقیر یک برداشتی از این جمله دارم. به روح، روح، قلب، صدر، فواد، نفس، آن هم نفس اماره، لوامه، مطمئنه گفته می‌شود.همه یک چیز است. روح است، اسامی مختلف دارد هر کدامشان هم به یک مناسبتی، در خود اینها جای بحث‌های زیادی دارد.

چرا کلمه قلب؟

من خیلی پیشتر از این در جوانی‌ام فکر می‌کردم که چرا این جا کلمه قلب آورده؟ “وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمَ جِنَايَتِي” نگفته است: امات نفسی، امات روحی. چرا گفته قلبی؟حال یک برداشتی خودم دارم که در گفتار بزرگان ندیدم البته بنده تتبعی نداشتم، قلب به معنای دگرگون شدن است (انقلاب از قلب است). این روح انسان یکی از خصوصیاتش این است که بی‌قرار است، نا آرام است، دائم در دگرگونی است. گاهی عاشق است و گاهی فارغ ، گاهی ترسان و گاهی امیدوار.گاهی نسبت به یک نفر زمانی دشمن است و زمانی دوست‌دار. این قلب انسان، روح انسان حالا به تعبیر بنده بی قرار است.دائم در حال تحوّل است. وقتی میگوییم بی قرار، اوج بی‌قراری عشق است. عاشق بی‌قرار است. من داشتم دوستانی که بعدها شهید شدند، عاشق بودند حتی همین عشق به اصطلاح مجازی تا برسد به عشق حقیقی. عاشق بی‌قرار است. عشق حقیقی، عاشق حقیقی، معشوق حقیقی خداست. عشق خدا به خودش یعنی ذاتش ، صفاتش و افعالش عشق حقیقی است. عشق بنده اگر جلوه آن عشق باشد، عشق حقیقی است و الّا شهوات و اوهام و خیالات است. می‌گوید امات قلبی قلب جای عشق است مثل عاشق که گفتیم بی‌قراراست. انسان وقتی مرتکب گناه شد عشق در وجودش می‌میرد من برداشتم از این جمله این است گناه باعث می‌شود که عشق در وجود انسان بمیرد عشق به چه کسی؟ عشق به معشوق واقعی. اینجاست که در روایات داریم انسان اصلاً لذت عبادات را درک نمی‌کند. عبادت، ذکر خدا، حلاوت دارد حلاوت شیرینی ولی او اصلا این گونه نیست.” أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمَ جِنَايَتِي” گناه باعث می‌شود که عشق انسان به خدا در وجود انسان بمیرد. همین گونه هم هست، چطور ممکن است کسی خدا رو معصیت کند در عین حال عاشق خدا هم باشد؟ اصلاً بین این دو جمع نمی‌شود. عاشقی و نافرمانی خدا. بنابراین قدم عمده ترک معصیت است. حالا اگر نعوذ بالله گناهی پیش آمد باید چه کند؟ همین جمله‌ای که امام علیه السلام فرموده بود، باید توبه کند. ادامه همین مناجات هم هست وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمَ جِنَايَتِي[7] خدایا گناه قلب مرا می‌راند اما محیی تویی “فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ يَا أَمَلِي وَ بُغْيَتِي وَ يَا سُؤْلِي وَ مُنْيَتِي[8] خدایا تو این قلب مرده را زنده کن. چطوری زنده کند؟ با توبه.

راه بدون بازگشت نداریم

ما در اسلام در مسائل معنوی راه بدون برگشت نداریم می‌گویند فلانی همه پل‌های پشت سرش را خراب کرده یعنی در مسائل معنوی و اسلامی این گونه نیست. انسان در هر شرایط سختی هم قرار گرفت هر گناهی، هر معصیتی، راه برگشت وجود دارد فقط باید اراده کند و انگیزه داشته باشد. قلب به خاطر گناه می‌میرد ولی مرده‌ایست که قابل احیا است. حیات قلب چگونه است؟ حیات مجدد توبه است توبه در فقه معنایی دارد در کلام معنا شده است در این دعاها و موارد معرفتی هم تعریف شده، در اینجا توبه را به حیات مجدد قلب تعبیر می‌کند، “فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ يَا أَمَلِي وَ بُغْيَتِي وَ يَا سُؤْلِي وَ مُنْيَتِي[9] و تا آخرش که در همین مناجات خواندیم باز هم مطالعه کنید دو معنای دیگرهم برای توبه در همین مناجات آمده.

 آنچه باید همت اول باشد

پس تلاش اول ما، همت اول ما با استمداد از خود خدا، با استمداد از ولیعصر که ما سرباز ایشان هستیم باید این باشد که به گناه آلوده نشویم (حالا هر کسی در هر سن و سالی معمولا یک گناهی برایش جاذبه دارد. حالا فرقی نمی‌کند) اگر خدای نخواسته هم آلوده شدیم، مأیوس نشویم،. و با باور به این معنا که توبه پذیرفته می‌شود و این توبه حیات مجدد قلب است، توبه کنیم.

حالا این بخش اول از عرایض ما بود بخش دوم هم حالا به مناسبت این ایام که دهه مبارکه فجر هست و مبعث پیامبر اکرم را هم در پیش داریم که انشالله بر همه مبارک باشد دو سه جمله هم در رابطه با انقلاب مطالبی را خدمتتان عرض کنم.

عظمت انقلاب

انقلابی که در ایران شکل گرفت شما نبودید زمانی که انقلاب شد نبودید، ما بودیم قم هم بودیم. این انقلاب، یک انقلاب عادی و معمولی نیست. تا جایی که ما اطلاع داریم در طول تاریخ بی‌نظیر است. ما انقلاب کبیر فرانسه داریم که خیلی معروف است .انقلاب روسیه داریم که انقلاب کمونیستی بود که خیلی معروف است و انقلاب های دیگر.

انقلابی بی نظیر

این انقلاب با این محتوا با این ابعاد با این خصوصیات در تاریخ بی‌سابقه است این یکی از خصوصیات آن هست. انقلاب اسلامی که به رهبری امام صورت گرفت بدون مبالغه دنیا را، مسیر تاریخ را عوض کرد. مسیر تاریخ بشر را عوض کرد. دنیای ۴۵-۵۰ سال پیش با امروز خیلی متفاوت است. تفاوت هم به خاطر همین انقلاب اسلامی است. معیارها و ملاک‌ها عوض شد. البته تحولات این گونه نیست که یک شبه عوض شود ولی به طور کلی مسیر عوض شد خصوصیت این انقلاب هم الهی بودنش، خدایی بودنش، دینی بودنش است.

قبل از انقلاب اسلامی ایران دین از رونق افتاده بود. در کل دنیا تعبیری رو کمونیست‌ها یا غیر کمونیست ها درست کرده بودند که دین افیون ملت‌هاست(افیون یعنی مواد مخدر. دین مخدر است سکون می‌آورد کسانی که دین دارند نه تحرکی، نه قیامی، نه انقلابی دارند. یا خمارند یا نأشه‌اند.) ولی وقتی ایران انقلاب شد. اصلا دیگه این جمله حذف شد فهمیدن نه بابا، قدرتی در دین وجود دارد که در جاهای دیگر، در چیزهای دیگر وجود ندارد واقعا هم همین‌جور بود.

تجلی دین در جبهه‌ها

در این دفاع مقدس ایران مدت ۸ سال با دست خالی برابر دنیا ایستاد. قدرت ما به خاطر سلاح ما نبود، ما سلاحی که نداشتیم ، به خاطر پول ما نبود پولی که در کار نبود، این همان دین بود.

بنده یک شب بود توی سنگر خوابیده بودم، تاریک بود. یک دفعه دیدم یکی از بچه‌های همین جا بعضیاشون بودن پا شده دارد نماز شب می‌خواند، پیش خدا دارد اشک می‌ریزد و اشک می‌ریزد.

در جای دیگر هم گفتم خیلی از این رزمنده‌ها قبل از اینکه خونشان را در راه خدا بدهند، معادل خون در بدنشان، اشک ریختند. من این را دیدم. از خوف خدا از عشق به خدا تو دل تاریکی شب اشک ریختند و این‌ها بود که بله مقاومت داد صبر داد دربرابر تهاجم شرق و غرب نه صدام، شرق و غرب آنها توانستند مقاومت کنند.

خاطره ای از تجلی دین در رزمندگان

ارتباط با خدا قطع شدنی نیست.

یک خاطره هم بگویم: ما تو جبهه بودیم معمولاً شبهای چهارشنبه بود که دعای توسل می‌خواندند.یک روز بعد ازظهر نزدیک‌ غروب بود که گفتند امشب شب چهارشنبه و دعای توسل خوانده می‌شود. وقتی که شب شد و نماز خواندیم برای دعا کسی نبود چون مدتی بود که آنجا عملیاتی نشده بود رزمنده‌ها مرخصی گرفته بودند و به اهواز رفته بودند. ما توی جبهه جنوب بودیم.

یک فرمانده‌ای بود و بنده با او بودم و یک سنگر مخابرات بود که او همیشه بایستی باشد دیگر هم کسی نبود. در خط اول هم مثلاً در سنگرها به جای سه نفر، یک نفر بودند. حداقل نیرو وجود داشت چون بچه‌ها رفته بودند یا تلفن کنند یا استحمامی کنند یا شب تعطیلی بود، هرچی بود رفته بودند و چون کسی نبود، می‌رفت که این هفته دعای توسل تعطیل شود، همین که نماز مغرب و عشا را خواندیم، توپخانه عراق هم روشن شد اینکه می‌گویم مبالغه نمی‌کنم همانطور که باران می‌بارد حالا یا خمپاره بود یا توپ بود یا کاتیوشا ، روی خط ایران گلوله می‌ریخت. ما که گیج شدیم. فرمانده که شهید حسن انتظاری (خدا روحش را شاد کند) شما هم می‌شناسید، خیلی با ایشان رفیق بودم جوان بود 20-21 ساله. بنده هفت هشت سال از او بزرگتر بودم. آدم خاصی بود. من به ایشان گفتم حسن این چه حساب کتابی هست؟(بنده همچنین آتشی ندیده بودیم). حالا با اینکه بالاخره هر از گاهی می‌رفتم آنها از این نمی‌ترسیدند. ‌گفت چیزی نیست به این می‌گویند آتش تهیه. گفتم. تهیه یعنی چه؟ گفت این سبک شوروی‌هاست. دشمن آتش انبوه و حجیم می‌ریزد تا آنجایی که هرچه راه و پل و وسیله و هرچیز هست نابود شود، بعد نیروی زمینی آنها حمله کند. همه جا را بگیرند و اگر کسی زنده ماند یا می‌کشند ویا اسیر می‌کنند و می‌برند و بعد می‌روند تا جاده اهواز خرمشهر که آن روزها تازه آزاد شده بود. گفتم دستت درد نکند. ولی دیدم نگران هست. نگران کالک، آن نقشه‌های منطقه که توی سنگر فرماندهی بود، اینها دستشان بیافتد این را چیکارش کنم؟ گفتم بابا می‌آیند می‌کشند، تو فکر کشتن خودت نیستی. نگرانی که می‌آیند این نقشه‌ها را بردارند؟ اینجوری بودند. حالا آتش هم تمام نمی‌شود. اصلا به قول یکی از رزمنده‌ها که می‌گفت نوار گلوله تیربار عراقی‌ها که روشن می‌شود انگار توی کارخانه است، تموم نمی‌شود. اصلاً قطع نمی‌شود. چند دقیقه‌ای آتش تهیه می‌ریخت. گفت: آقا مگر قرار نبود امشب دعای توسل بخوانیم؟(این را خود من دیدم از دیگران دیدم، من که عددی نبودم از آنها دیدم.) گفت مگر قرار نبود دعای توسل بخوانیم؟ گفتم چرا اما نخواندیم دیگه. گفت: بیا بخوانیم. من بودم و او با دو نفر که تو سنگر مخابرات بودند که گفت یک نفرشون بیاید. حالا تو سنگر نمی‌شود نفس بکشیم. تابستان، گرم، بیرون هم ترکش می‌خوردیم. توی راهرو سنگر نشستیم کتاب باز کردیم که دعای توسل بخوانیم قبل از اینکه من دعا شروع کنم گریه او شروع شد گریه‌هایی اعجاب انگیز داشت و اشک‌های استثنایی داشت. گریه‌اش شروع شد. تو خودش هرچی می‌گفت هر کاری می‌کرد من نمی‌دانم. بالاخره ما دعا را خواندیم. اصلاً حواسم را نمی‌فهمیدم. گریه‌های ایشان و این وضعیت، دعای توسل را که خواندیم دعا تمام شد دیدم گریه‌های این شهید هنوز ادامه دارد. یک دفعه متوجه شدم که سر و صدا نمی‌آید. انفجار بود که زمین می‌لرزید دیگر صدا نمی‌آید ایشانم گریه‌اش تمام شد. گفت که آتش تهیه هم خاموش شد.

گفت می‌خواهم امشب بیرون سنگر بخوابم. شبها نمی‌شد بیرون خوابید. خطر داشت.گرما اگر بود، پشه بود هرچه بود چاره‌ای نبود جنگ بود. پشت خاکریز گودالی درست می‌کردند و ماشین‌ها رو تو اون گودال می‌گذاشتند. وانتی گذاشته بودن تو اون گودالی پشت خاکریز. یک متکا و یک پتو برداشت، حالا بعد از ۲۰ روز یک ماه، گفت من می‌خواهم بیرون بخوابم رفت عقب وانت و دیگر هم نه گلوله‌ای آمد نه هیچی نه هیچی.  ببینید باطن جنگ ما این بود. اولاً روحیه یک رزمنده یک بار عملیات والفجر دو هم ما با هم کردستان بودیم روحیه‌اش اینجوری بود. گفت چیزی نیست بابا آتش تهیه می‌ریزند بعد نیروهاشون می‌آیند یا ما را اسیر می‌کنند یا می‌کشند. فقط نگران این بود که نقشه‌ها چی می‌شود و جاده اهواز به خرمشهر دوباره گرفته می‌شود؟ چون تا آنجا فاصله زیادی نبود. بعد از اشک و دعاش چنان طمأنینه‌ای بر قلب او حاکم شد که در بنده هم اثر کرد، شاید بعد از یک ماه، دو ماه کمتر یا بیشتر شب را بیرون عقب وانت خوابید.

انقلاب، جنگ و حوادثی که پیش آمده تا حالا، روحش دین، تدین، تعبد و دعا است. اصلاً دعا توی جبهه معنا پیدا کرد. اینجا برای ثوابش می‌خواندیم اصلاً اونجا معلوم شد که دعا کارساز است.. آنها خواندند ما دیدیم این انقلاب روحش تدین و تعبد است.

جایگاه امام خمینی از زبان ایت الله تبریزی

ناشناخته بودن امام خمینی رضوان الله علیه

رهبر انقلاب، امام خمینی رضوان الله علیه این گونه بود، تجسم ایمان بود. امام شناخته نشده ان شاء الله شما جوانها بزرگ می‌شوید، می‌شناسید. شناخته نشده که این مرد کی بود و چه کرد که به همچنین جایی رسید؟

در همین زمان جنگ رزمنده‌ها پیروزی بزرگی به دست آوردند امام رضوان الله علیه بیانیه‌ای داد. بعضیا شنیدید از تلویزیون پخش شد امام فرمود من دست و بازوی رزمندگان را می‌بوسم و به این بوسه افتخار می‌کنم. امام درباره رزمندگان فرمود شب تلویزیون پخش کرد، فردا که رفتیم محضر استاد بزرگوارمان مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد آقا تبریزی رضوان الله علیه ایشان هم خیلی دغدغه این جنگ، دغدغه ایران را داشت. وقتی بعد از درس محضر ایشان رسیدیم،(هر روز پیش از ظهر می‌نشستند) فرمودند بیانیه آقای خمینی رو گوش کردید؟ گفتم بله حاج آقا گوش کردم. ایشان فرمود اینجور بیانیه‌ای اینجور حرفی اینجور موضع‌گیری از آقای خمینی این بدون شک می‌رساند که آقای خمینی رضوان الله علیه مویّد من عندالله است.

عظمت آیت الله العظمی میرزا جواد آقا تبریزی رضوان الله علیه

این جمله رو چه کسی می‌گوید؟ یک فقیهی در حد و اندازه آیت الله تبریزی. بنده آن موقعی که درس شرح لمعه را می‌خواندم و همزمان تدریس هم می‌کردم، ذهنیتم در مورد شرح لمعه این بود که دیگر نه کتابی مثل شرح لمعه تکرار می‌شود و نه  فقیهی مثل شهید ثانی تکرار می‌شود.

حالا بنده آن زمان یک طلبه‌ای 18،19 ساله بودم. بعدها به این نتیجه رسیدم که کتابی مثل شرح لمعه شاید تکرار نشود، چون شرح لمعه گذشته از نظر محتوایش از نظر ادبیاتش از اتقان و احکام استثنایی برخوردار است. خیلی کتاب محکم و متقنی از نظر کتابت و ادبیات است. محتوایش هم فوق العاده است. شما اگر دقت کنید از یکی دو تا خط شرح لمعه میشه ۱۵ تا ۲۰ مسئله استخراج کرد. اما برداشت بنده این بود شاید هم سادگی بنده بود. اما وقتی با آیت الله العظمی تبریزی آشنا شدم بعد از ۴ ماه یا ۶ ماه کمتر یا بیشتر، حس کردم که چرا، شهید ثانی می‌تواند تکرار شود. حسّم این شد یعنی همچنین شخصیتی. یک موقع یک منبری، مداحی، طلبه‌ای می‌گوید که آقای خمینی مویّد من عندالله است. بله آن هم حق است، ولی یک شخصیتی که بی‌حساب و کتاب حرف نمی‌زند چیزهایی را می‌بیند، می‌داند که ما نمی‌دانیم. فرمود این بیانیه‌ای که آقای خمینی داد می‌رساند که ایشان مؤید من عندالله است. این خیلی معنی دارد. چند ماه یا یکی دو سال بعد، جنگ چند سال طول کشید، مورد دیگری پیش آمد مشابه همین بود پیروزی انجام شد بود، کار مهمی در جبهه انجام شد بود، باز امام بیانیه داد سخنرانی کردند و از رزمندگان تمجید کردند، باز رفتیم محضر ایشان فرمود این بیانیه رو دیدید؟ گفتیم: بله. (خدا شاهد است هنوز حرف ایشان صدای ایشان توی گوشم هست که) فرمود: این گونه کارها تاییدات الهیه است که شامل حال آقای خمینی می‌شود. رهبر این انقلاب همچنین شخصیتی هست که دیگران وقتی می‌خواهند تعریفش کنند آن هم فقهای بزرگ، چه می‌گویند؟ می‌گویند موید من عندالله است. کارهایی که انجام می‌دهد تاییدات الهیه است. ما باید اینها را برای مردم بگوییم.

تفاوت این انقلاب با سایر انقلاب‌ها

این انقلاب تغییر نظام سیاسی در ایران نبود که آن شاهی بوده حالا بشود جمهوری اسلامی.خب این توی اکثر کشورها انجام می‌شود حتی تحت عنوان انقلاب. این یک چیز دیگری بود این انقلاب مردمی بود، دینی بود. رهبرش همچنین شخصیتی بود. تحولات عظیمی را داشته و ما باورمان این است و امیدمان هم این است که هنوز این مراحل اول کار است.

باش تا صبح دولتش بدمد                                                 کاین هنوز از نتایج سحر است                                                                                      هنوز آینده بزرگی در پیش است، برخلاف اینکه دشمن تلاش می‌کند ایجاد یأس کند ایجاد شک کند، ایجاد ناامیدی، کند، ما اعتقادمان این است. دشمن کار خودش را می‌کند، ما هم باید موضع خودمان را داشته باشیم. راه خودمان را برویم. باید در متن انقلاب باشیم، پا به پای انقلاب باشیم، پا به پای رهبری باشیم، اصلا سعادت در همین است.

ناشناخته بودن ایران قبل از انقلاب

ایران اصلاً قبل از انقلاب کشور شناخته شده‌ای نبود. بعضی از اقوام ما که در خارج بودند می‌گفتند وقتی می‌گفتیم ایران( نوشتن کلمه ایران با کلمه عراق در انگلیسی نزدیک به هم است یک حرف در انگلیسی با هم فرق دارد) رفقا می‌گفتند عراق رو میگویی؟ و این تعمد بود. می‌خواستند نفت ایران را، منافع ایران را ببرند، اصلاً نمی‌گذاشتند این مملکت شناخته شود و می‌گفتند که کی هست؟ کجاست؟ وقتی که می‌گفتی بنویس به جای اینکه ایران بنویسند عراق می‌نوشتند. اما حالا چطور؟ حالا کافیه مقام معظم رهبری سخنرانی کند هنوز جوهر قلم خشک نشده، باید در آمریکا، در اروپا ترجمه بشود که آقا چی گفت؟ واقعیت است و همه‌ای که هستند اعتراف می‌کنند که این شخصیت، شخصیت استثنایی هست. امام که جای خود داشت و ایشان‌ هم همچنین.

انتخاب استاد و نحوه همراهی با ایشان

یک جمله‌ای هم از استادم برای شما نقل می‌کنم. مرحوم آقای تبریزی خیلی اهل حاشیه نبودند. فقط درس می‌گفتند گاهی هم جملاتی می‌گفتند، می‌فرمودند: رمز و راز توفیق یک طلبه،(یک بار دیگر می‌گویم کلمات ایشان است، رمز و راز توفیق یک طلبه) در ممارست با استاد صاحب نفس تدریس است این جمله ایشان است. شما می‌خواهید موفق باشید، راز و رمز، ممارست است. ممارست یعنی چه؟ یعنی شاگرد با استاد دائم در ارتباط باشد شب و روز ،وقت و بی‌و‌قت. متاسفانه حالا این یک خورده کم شده است، حالا ارتباط، فقط ساعت کاری شده. استاد سر ساعت می‌آید درسش را می‌گوید و می‌رود. ممارست، ارتباط دائم شبانه روزی آن هم با استاد، استادی که صاحب نفس تدریس باشد چون ما بزرگانی را داریم که بنیه علمی خوبی دارند، اما نمی‌توانند شاگرد تربیت کنند، نمی‌توانند تدریس کنند. لذا ایشان روی این قضیه خیلی حساس بود. حالا الحمدلله در همه جا هستند. رمز توفیق، راز توفیق طلبه که ان شاء الله به جایی برسد این هم نقل قول از ایشان بود سعی کنید در زندگی استاد خوب پیدا کنید که الحمدلله هستند و با او ممارست داشته باشید. شبانه روزی و دائمی ارتباط داشته باشید. خودشان روزی دو تا درس داشتند یکی نه و ربع تا ده و یکی هم یک ساعت قبل از غروب. چهل و پنج دقیقه، درس می‌دادند. یک ربع به اذان هم تعطیل می‌شد. اما به این اکتفا نکرده بودند در طول سال بعد از درس صبحشان که ساعت ده تمام می‌شد توی منزلشان جلوس داشتند. می‌نشستند شما بعضی تجربه کردید. تا نزدیک اذان ظهر درب هم باز بود درب هم به روی همه باز بود، هر طلبه‌ای، شاگرد هر کسی باشد، در هر پایه‌ای باشد، بیاید آنجا مشورت کند. سوالی مطرح کند مطلبی بپرسد این ممارست معنایش این است. که خیلی از موارد، خیرات و برکاتی که توی این جلسه‌شان بود، بیشتر از درسشان بود. چون آنجا سر درس همه چیز نمی‌گفتند پس این یادتان باشد من فقط راوی هستم. رمز و راز توفیق طلبه در چیست؟ ممارست یعنی ارتباط دائمی با استادی که صاحب نفس تدریس باشد.

توصیه هایی در روش درس خواندن

پیش مطالعه و مرور کوتاه

شما درس می‌خوانید. طلبه درس که می‌خواهد بخواند، باید پیش مطالعه داشته باشد. نظام آموزشی حوزه این است باید پیش مطالعه کند، در کلاس منظم شرکت کند. گوش بدهد مطلب را بفهمد بعد از درس بلافاصله یک مرور چهار پنج دقیقه‌ای بکنید. این کار آنچه استاد گفته است در ذهن شما جا می‌اندازد. یک مرور، نه مطالعه، مرور کوتاه چند دقیقه‌ای بعد برود داخل حجره و سر صبر مطالعه کند بعد از مطالعه مباحثه کند.

اهمیت مباحثه

اگر می‌خواهید مدرّس شوید بنده، به شما توصیه می‌کنم مباحثه کنید. مباحثه نه اینکه فقط باعث می‌شود مطلب را خوب بفهمید بلکه تدریس یاد می‌گیرید. چون شما وقتی دارید به هم مباحثه‌ای درس را توضیح می‌دهید، انگار او شاگرد شماست. طلبه در مباحثه تدریس را یاد می‌گیرد. متاسفانه مباحثه در حال کمرنگ شدن است. حالا اگر مباحثه کردید و همه درس رو فهمیدید که الحمد لله. اما اگر مقداری ماند و آن را نفهمیدید، نگذارید بماند. جهل انباشته بشود خوب نیست. بروید سراغ استاد ارتباط با استاد یک موردش همین است.سوال کنید که اینجا چی شد؟ ما نفهمیدیم و شما مطمئن باشید اساتید دلسوز اگر ببینند که طلبه پیگیر است خوشحال می‌شوند. من خودم اساتیدی را سراغ دارم که در حق طلبه‌ها دعا می‌کردند چرا دعا می‌کردند؟ می‌گفتند آنها ما را وادار می‌کنند که شب مطالعه کنیم. استاد دعا می‌کرد در حق طلبه که ما را وادار می‌کند بیشتر مطالعه کنیم ارتباط دائم با استاد .

انتقال اخلاقیات از استاد به طلبه

حالا این در مسائل درسی هست. وقتی شما ارتباط داشته باشید، مسائل رفتاری، کرداری و مسائل دیگر هم خود به خود می‌بینید و از استاد به طلبه منتقل می‌شود.

تواصی به شرکت در انتخابات

تا آنجایی که برای شما مقدور است برای اصل انتخابات هم تبلیغ کنید چون انتخابات دو وجه دارد مردمی که در انتخابات شرکت می‌کنند، وجهه اولش این است که به نظام وفا دارند و این مهم‌تر است که به نظام وفا دارند وجهه دیگر آن هم این است که به کسی که مورد نظرشون هست رای بدهند به اصلح رای بدهید اصلح هم باید مختصر تحقیقی بکنید مشورتی مصلحتی به قول معروف تنور انتخابات را شما می‌توانید کمی گرمترش کنید از خانواده‌هایتان گرفته به آنها بگوید همسایه‌ها تا دوستان این وظیفه است انتخابات هم حق است هم تکلیف است ان شاء الله این را هم دقت داشته باشید. امیدوارم خداوند متعال لطف کند و در ۱۱ اسفند انتخابات بسیار پرشورکه هم دوستان را امیدوارتر کند هم دشمنان را مأیوس‌تر و خار و خفیف‌تر کند برگزار بشود.

آیت الله شیخ محمد تقی بافقی

 ابوذر زمان

شما بافقی‌ها شهیدی دارید که من همیشه می‌گویم ابوذر زمان خودش بوده، شیخ محمد تقی بافقی رضوان الله تعالی علیه. ابوذر هنرش امر به معروف و نهی از منکر بود. عثمان او را به شام تبعید کرد. علیه معاویه که حاکم شام بود نهی از منکر می‌کرد. معاویه به تنگ آمد، او را به مدینه برگرداند. از آنجا هم او را به ربذه تبعید کردند و در ربذه هم از دار دنیا رفت. مرحوم شیخ محمد تقی بافقی(کمتر باز شده این مسئله) جبروت و تفرعن رضا شاه را در هم شکست. رضا شاه فرعونی بوده ،طاغوتی بوده است. به قول یکی از اساتید ما می‌فرمود یک موی او تو تن پسرش محمدرضا شاه نبود. ولی مرحوم شیخ نه عِدّه‌ای نه عُدّه‌ای نه هیچی نه هیچ جا، تفرعنش تکبرش جبروتش را در هم شکست. کار کوچکی نیست. وقتی به رضا شاه اطلاع می‌دهند که این شیخ آمده و همچنین کاری کرده، خودش از تهران پاشد آمد قم آن هم نه مثل حالا هلیکوپتر سوار بشود بیاید قم، ماشین‌های قدیم و جاده‌های خاکی ۹۰ سال پیش، بیاید اینجا  شیخ را بگیرد زیر باد چکمه من پیش خودم می‌گویم نه اینجا بگویم اعتقادم این است که مرحوم شیخ محمد تقی بافقی ابوذر زمان خودش بود تفرعن طاغوت را در هم شکست خیلی شخصیتی بوده. از لحاظ معنوی هم شما می‌دانید اهل معنویت بوده. این می‌رساند که این منطقه ها ظرفیت پرورش چنین شخصیت هایی را دارد.

یاریگر آیت الله موسّس

ایشان از کسانی بود که به آیت الله حائری کمک کرد که حوزه حوزه قم را تاسیس کند. حوزه قمی که امام خروجی آن است، انقلاب ثمره آن است. حالا بنده هم خواندم و هم از بزرگان شنیدم که گاهی که وجوهات نمی‌رسید، بالاخره حوزه هزینه اساتید و چیزهای دیگر را دارد. مرحوم شیخ عبدالکریم از چند جا می‌تواند قرض کند؟ چقدر وام بگیرد؟ مشکل می‌شد. مرحوم آشیخ همین شیخ محمد تقی را خواسته بود، گفته بود: شما روز اول گفتید در اداره حوزه کمک می‌کنید، حالا وجوهات نیست. می‌گویند همین شیخ محمد تقی بافقی آمد مسجد بالاسر حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها. شاید افراد دیگری هم همراهش بودند. رو به قبله دست به جانب آسمان بلند کرد که یا صاحب الزمان ما به شیخ عبدالکریم قول دادیم ظرف ۲۴ ساعت مسئله حل می‌شد. انبوه وجوهات از بازار تهران، اصفهان از بازار… داخل و خارج  می‌رسید و این را به این خاطر عرض می‌کنم که این منطقه‌ها ظرفیت پدید آمدن چنین شخصیت‌هایی را دارد که ان شاء الله شما حتی بهتر از این افراد در آینده باشید. ان شاء الله خداوند به حق محمد و آل محمد قلب مطهر امام زمان را با بشارت فرج شاد بفرماید جهت استجابت دعاها صلوات ختم کنید.

 

[1] الكافي / ج‏2 / ص : 453

[2] الكافي / ج‏8 / ص : 143

[3] بحار الأنوار / ج‏91 / 142 / ص : 89

 

[4] همان

[5] همان

[6]رعد/28

[7] همان

[8] همان

[9] بحار الأنوار / ج‏91 / 142 / ص : 89

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این بخش الزامی است
این بخش الزامی است
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

آخرین اخبار